ومن تا آخرین نا و نفس ...برای خستگی های آدما نیمکت بودم ....
وحالا ساک رو بستیم و داریم میریم ولایت خودمون .... همون دهاتی که آدماش دهنشون بوی پیاز میده اما بوی دروغ نه ...
بقول ما دهاتی جماعت ... بدی خوبی هرچی دیدین حلال کنید ...
شبگرد هم مثل غلومی داره میره ...شکسته تر از روزی که اومد ... میدونم خیلیا خوشحال میشن .
سلول انفرادی...
برچسب : خسته ها,خسته های,خسته های عاشقانه,خستگی های یک روح سرگردان,خستگی های من,خستگی هایم,خستگی هایت,خستگی هایت برای من,خستگی ها,خستگی هایت را, نویسنده : qolumi4a بازدید : 142