سلول انفرادی

متن مرتبط با «خسته های عاشقانه» در سایت سلول انفرادی نوشته شده است

سرگیجه های ملی

  • با مرور فیلم های تاریخی سال ۵۷  آدمی به حیرت میافتد .... از ساده لوحی مردمان آنزمان ... از کم شعوری ها ....مردم آزادی میخواستند ...خب قبول .... اما برای رسیدن به آزادی مطلوب خود دنبال رو کیا شدند ؟ ... آخوندها ؟!!! آیا هیچ سابقه ای از آزادی پروری در ایشان سراغ داشتند ؟!!! ... آیا هرکس به نوبه خود ندیده بود که آخوند کارش تحریم و نفی بسیاری از آزادی هاست , ...ادامه مطلب

  • جیبهای بی ته

  • دیروز یکی میگفت : چهل سال است که ملت در نمایش عن توخابات شرکت میکنند که شاید اوضاع بهتر شود و روزگارمان این شده !!!! ... بهتر نیست یکبار شرکت نکنند ...رای ندهند... شایداین بار اوضاع بهتر شود !!! ..... غلومی گفت : بیخیال بابا !!! ... به خوردو خوراک مردم چیکار داری؟!! ... همون یکی گفت : کیا ؟ مردم ؟ ., ...ادامه مطلب

  • خسته اید؟

  •   ای رفیق  ای هموطن   ای دردمند چیست این  اشتیاق بر زنجیرو بند تا به کی اکرام جلاد و دین فروش این بد و بدتر خریدن تا به چند ....؟ پ-ن- برید فردا یواشکی  بدید ...بعدش  بگید ندادیم ...ماهم میگیم ندادید !!  + نوشته شده در  جمعه بیست و نهم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت   توسط شبگرد  |  , ...ادامه مطلب

  • نقره های داغ

  •   بهار که میآید ... آسم مزمن من کمتر سرکشی میکند ...  از عطر پاشی موهای مشکینت ... کوچه های خواستنت ... به آسمان راه میزند .... هرسال ... بعداز چندی ... بهار میرود... تو میروی .... اما یادت نمیرود .... تابستان را از تقویم قیچی میکنی و مرا در دام پاییز اسیر میکنی ... درشورباد حرفهای بیابان زده ات ....  حتی آن آمونیت های هشتصد میلیون ساله .... اینگونه مشاعره ها را دوست ندارند ... آنگاه که واژه هاهمه گل آلودند......  , ...ادامه مطلب

  • خسته ها

  • نیمکت بودن خیلی سخت است .... در پارکی عمومی که همه رقم آدم توش میاد .... ومن تا آخرین نا و نفس ...برای خستگی های آدما نیمکت بودم ....  وحالا ساک رو بستیم و داریم میریم ولایت خودمون .... همون دهاتی که آدماش دهنشون بوی پیاز میده اما بوی دروغ نه ...  بقول ما دهاتی جماعت ... بدی خوبی هرچی دیدین حلال کنید ...  شبگرد هم مثل غلومی داره میره ...شکسته تر از روزی که اومد ... میدونم خیلیا خوشحال میشن .  ,خسته ها,خسته های,خسته های عاشقانه,خستگی های یک روح سرگردان,خستگی های من,خستگی هایم,خستگی هایت,خستگی هایت برای من,خستگی ها,خستگی هایت را ...ادامه مطلب

  • پاهای خسته

  •   چقدر دیر میگذرد بانو .... حتی با تشویق عقربه ها به دویدن زمان نمیگذرد ....  انگار هزار سال پیش بود که اینجا قصه هایم را برایت مینوشتم ... وتو باطراوتی ملهم از احساسی گرم میخواندی و لپ هایت گل میانداخت ..... و با شیطنت جدل میکردی در قصه های پیرمرد عروسک ساز ... آه بانو نیستی که ببینی چگونه دیوها و قصه های پوچشان مرا احاطه کرده ا ند .... ونیستی که ببینی آن قصه هارا برایم پرونده ای قطورکرده اند در دادگاههای پنهانی شان و دوست داشتن تورا بعداز دزدیدن برای خود ... به محاکمه میکشند ... و جز تو چه کسی میداند لانه پرستوها در آن بهارها ... در ایوان خانه تو بود و بس ....  بانو ... خ,پاهای خسته,پاهای خسته من,پاهای خسته شعر,پاهای خسته از کفش,پاهاي خسته,پاهای خسته تتلو,پاهای خسته امیر تتلو,دانلود اهنگ پاهای خسته,سندروم پاهای خسته,سندرم پاهاي خسته ...ادامه مطلب

  • نگهبانهای بیراهه ها

  • دیگر اینروزها حوصله زمزمه هم ندارم چه رسد به توضیح احوالم ....  امان از  تاکید بر درک کردنی های متروک مانده .. که عشق و احساس نماد درونی و فطری اش اعتماد است ...  عشق سست  پایه ،  عامل هیچ اعتمادی به معشوق نمیشود ... و اعتماد بی مایه نشانی از عشق و علاقه راستین ندارد ...  واین روزها چه بسیار شاهدیم این بی مایه ها و سست پایه هارا ....  چتری که در دست بعضی ست ... تمام ایمانش به لطافت باران را به تاراج میبرد ...  شاید همه چیز این جهان دروغ است و یاسایه ای نامفهوم از زندگی ... ظاهرا دیگر خیلی دیر است برای درک این  شایدها ... اما من هنوز هم عطر شب را دوست دارم ... , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها